تقدیم به بهترینم
به آنکه دوستش دارم و میداند
همو که دوستم دارد و میدانم
و این تنها چیزیست که از زندگی میخواهم
و خدا را به اندازه ی ستارگان آسمان شاکرم
که چنین ستاره ای را نصیب من گردانید!
روزهای بی تو بودن
این روزها زندگی بر دوشم سنگینی میکند
این روزها دنیای من سیاه و سفید و برفکیست
این روزها نغمه ی مستانه ی پرندگان خوش آواز روحم را عذاب میدهد
من برای خویش پیله ای ساخته ام
و در تنهایی تاریک و غمگین خود
خاطرات روزهای رنگین و روشن با تو بودن را
هم آغوش خماری خویش میکنم
دنیای بی تو برای من شکوه و جلوه ای ندارد
دوری از تو دوری از تمام خوشیهاست
چشمانم را بر هم میگذارم تا به خواب روم
و روزهای بی تو زودتر سپری گردد
من به امید دیدار تو زنده ام
به امید تنفس در فضایی که تو نفس میکشی
و بوییدن خاکی که تو بر آن پای مینهی
ای معشوق من چون تو باز گردی
من از پیله ی خویش بیرون خواهم آمد
و تا جان در بدن دارم بر گرد تو خواهم چرخید!